هنر و دانش

طبقه بندی موضوعی
دوشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۳، ۰۱:۱۳ ق.ظ

ماجرای مرد فقیر

تو شمال شهر و یه جای لرد نشین یه شهری تو آمریکا ،یه قنادی باز شد ..فقط پولدارا میتونستن اونجا خرید کنن ،یه روز که تعدادی از پولدارا تو قنادی در حال خرید بودن ،یه گدای ژنده پوش وارد شد و تموم جیبهاشو گشت ،یه سنت پیدا کرد و گذاشت رو میز ،گفت اینو شیرینی بهم بده !!!!مدیر قنادی با دیدن این صحنه جلو اومد و به اون فقیر تعظیم کرد و با خوشحالی و لبخند ازش حال پرسید و گفت :قربان !خیلی خوش اومدید و قنادی ما رو مزین فرمودید ...پولتون رو بردارید و هر چقدر شیرینی دوست دارید انتخاب کنین !!!!

امروز مجانیه اینجا ...

پولدارا ازین حرکت ناراحت شدن و اعتراض کردن که چرا با ما اینجوری برخورد نکرده ای تا حالا ؟ مدیر قنادی گفت :شما هم اگه مثل این آقا ،تموم داراییتون رو ، رو میز میذاشتین ،جلوتون تعظیم میکردم ...کاش همه ی ما دارایی هامون رو ،که توانایی های ماست ،رو میکردیم ...

تا دنیا جلومون تعظیم کنه ...

ﻫﻔﺖ ﭘﻨﺪ ﻣﻮﻻﻧﺎ *

❶ ﺩﺭ ﭘﻮﺷﻴﺪﻥ ﺧﻄﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ، ﺷﺐ ﺑﺎﺵ؛

❷ ﺩﺭ ﻓﺮﻭﺗﻨﻲ، ﺯﻣﻴﻦ ﺑﺎﺵ؛

❸ ﺩﺭ ﻣﻬﺮ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﻲ، ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﺑﺎﺵ؛

❹ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺧﺸﻢ ﻭ ﻏﻀﺐ، ﮐﻮﻩ ﺑﺎﺵ؛

❺ ﺩﺭ ﺳﺨﺎﻭﺕ ﻭ ﻳﺎﺭﻱ ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ، ﺭﻭﺩ ﺑﺎﺵ؛

❻ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺁﻣﺪﻥ ﺑﺎ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ، ﺩﺭﻳﺎ ﺑﺎﺵ؛

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۳ ، ۰۱:۱۳
يكشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۰۴ ب.ظ

قدر داشته هایت را بدان....

مردم موهای صاف شان را فر میزنند

و آنها که موی فرفری دارند موی شان را صاف میکنن

عده ای دل از وطن کنده به خارج میروند

وآنها که خارج هستند و نمیتوانند باز گردنند

برای وطن دلشان لک زده و ترانه ها می سُرایند

مجردها میخواهند ازدواج کنند

متاهل ها میخواهند طلاق بگیرند

عده ای با قرص و دارو از بارداری جلوگیری میکنن

و عده ای دیگر با دارو و درمان بدنبال فرزند دار شــــدن هستند

لاغرها آرزو ﺩﺍﺭﻧﺪ کمی چاق بشوند

وچاقها با مصرف قرص و دارو هر روز سعی در لاغر نمودن خود دارند

و همواره حسرت لاغری را با خود یدک میکشند

شاغلان از شغلشان مینالند

بیکارها دنبال شغلند

فقرا حسرت ثروتمندان را میخورند

ثروتمندان از دغدغه ی نداشتن صفا و خون گرمیِ فقرا مینالند

افراد مشهور از چشم مردم قایم میشوند

مردم عادی میخواهند مشهور شوند

سیاه پوستان دوست دارند سفید پوست شوند

سفید پوستان خود را برنزه میکنند

هیچ کس نمیداند تنها فرمول خوشحالی این است :

"قدر داشته هایت را بدان و از آنها لذت ببر و استفاده کن"قانون های ذهنی میگن خوشبختی یعنی"رضایت"

مهم نیست چی داشته باشی یا چقدر،مهم اینه که از همونی که داری لذت ببری..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۳ ، ۲۲:۰۴
يكشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۳، ۰۷:۲۰ ب.ظ

وقتی از محال بودن آرزویت سخن میگویند....

چند قورباغه از جنگلی عبور می کردند


که ناگهان دو تا از آنها به داخل گودال عمیقی افتادند…


بقیه قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند


و وقتی دیدند که گودال چقدر عمیق است،


به دو قور باغه دیگر گفتند که چاره ای نیست! شما به زودی خواهید مرد.


.


دو قورباغه این حرف ها را نادیده گرفتند


و کوشیدند که از گودال بیرون بپرند


اما قورباغه های دیگر دائما به آنها می گفتند


که دست از تلاش بردارید. شما خواهید مرد!


پس از مدتی یکی از دو قورباغه دست از تلاش برداشت


و به داخل گودال پرتاب شد و مرد.


اما قورباغه دیگر


همچنان با حداکثر توانش برای بیرون آمدن از گودال تلاش می کرد….


.


بقیه قورباغه ها فریاد میزدند که دست از تلاش بردار


اما او با توان بیشتری تلاش می کرد و بالا خره از گودال خارج شد .


وقتی از گودال بیرون آمد، معلوم شد که قورباغه نا شنواست.


در واقع او تمام این مدت فکر می کرده که دیگران اورا تشویق می کنند!


.


.


.


.


.


این جمله شعار امروز ماست:


.


ناشنوا باش وقتی همه از محال بودن آرزوهایت سخن می گویند …

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۳ ، ۱۹:۲۰
يكشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۳، ۰۵:۱۰ ب.ظ

برگرفته از مجله راز

برگرفته از مجله راز :


آموخته ام که نمیتوانم کسی را وادار کنم دوستم بدارد اما میتوانم خود را به فردی دوست داشتنی تبدیل کنم، بقیه اش به آن فرد بستگی دارد. 


 آموخته ام که جلب اعتماد دیگران همچون ساختن برج بلند شیشه ای است که ساختن آن سالها طول میکشد اما تخریبش فقط چند لحظه زمان میبرد. 


 آموخته ام که هرچقدر یک دوست، خوب باشد گاهی پیش می آید که به من صدمه بزند، پس باید به حرمت لحظه های خوبی که با هم سپری کرده ایم، او را ببخشم.


 آموخته ام که مهم نیست چه چیزهایی را در طول عمرم جمع کرده ام، مهم آن است که چه افرادی در این دوران یار و یاورم شده اند. 


آموخته ام که هرگز نباید عذر خواهی را با دلیل و بهانه هایی که می آورم خراب کنم. 


آموخته ام که نباید داشته هایم را با بهترین های دیگران مقایسه کنم. 


آموخته ام که باید به افرادی که دوستشان دارم احساس خود را بیان کنم، زیرا تضمینی نیست که تا ابد بتوانم آنها را ببینم. 


آموخته ام که یا من باید رفتارهایم را کنترل کنم یا آنها مرا. 


آموخته ام که احترامی که پول برای ما میخرد، بی ارزش ترین چیز است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۳ ، ۱۷:۱۰
شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۴۸ ب.ظ

شعری زیبا از قیصر امین پور

شعری زیبا از قیصر امین پور:


چرا عاقلان را نصیحت کنیم؟

بیائیداز عشق صحبت کنیم

تمام عبادات ما عادت است

به بی عادتی کاش عادت کنیم

چه اشکال دارد پس از هر نمازدو رکعت گلی را عبادت کنیم؟

به هنگام نییت برای نماز به آلاله ها قصد قربت کنیم 

چه اشکال دارد که در هر قنوت دمی بشنوازنی حکایت کنیم

چه اشکال دارد که در آیینه ها جمال خدارازیارت کنیم

مگر موج دریا ز دریا جداست؟!

چرابریکی حکم کسرت کنیم!

پراکندگی حاصل کسرت است؛ بیائید تمرین وحدت کنیم

وجودتوچون عین ماهییت است؛چرابازبحث اصالت کنیم!

اگرعشق، خودعلت اصلی است؛ چرا بحث معلول و علت کنیم

بیاجیب احساس و اندیشه راپرازنقل مهرومحبت کنیم

پرازگلشن راز،از عقل سرخ...

پرازکیمیای سعادت کنیم

بیائیدتاعین عین القضات؛ میان علم و دین قضاوت کنیم

اگرسنت اوست نوآوری؛ نگاهی هم ازنو به سنت کنیم

مگوکهنه شدرسم عهد الست؛ بیائید تجدید بیعت کنیم

برادر! چه شدرسم اخوانیه؟؛ بیایاد عهد اخوت کنیم

بگوقافیه سست یانادرست؛

همین بس که ماساده صحبت کنیم

خدایادلی آفتابی بده که ازباغ گلها حمایت کنیم

رعایت کن آن عاشقی را که گفت! 

"بیا عاشقی را رعایت کنیم"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۳ ، ۲۳:۴۸
شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۴۴ ب.ظ

من عاشق امروزم...

من عاشق امروزم...

دیروز را که نمیتوانم جان دوباره ببخشم،

برای همیشه دیروزم گذشته است،

تمام شده است،

همه ناکامیها،شادیها،پیروزیهای دیروزم از بین رفته اند،

چه ناتوانم که نمیتوانم به دیروزم برگردم،

رفت که رفت همه ی گذشته ام،

اما امیدی هست،

از دیروزم درس می گیرم،

تا امروزم را بسازم،

من عاشق امروزم...

 امروز،همین حالا،این لحظه،

نمیگذارم فردا نگرانم کند،

شاید هیچ وقت فردایی نداشته باشم،

شادیها، موفقیتها،لبخندهای فردا نباید ذوق زده ام کند ، مشکلات، نا امیدیها و اشکهای فردا که از راه نرسیده تا نگرانش شوم،

من عاشق امروزم...

تنها هدیه خداوند، 

امروز بهترین لباسم را میپوشم،

بهترین عطرم را میزنم،

تا فرصت دارم هر چه دوستت دارم نگفته دارم خرج میکنم؛

حتما  برای عزیزانم گل میخرم،

کتابهای نخوانده ام را می خوانم،

برای دیدن رنگین کمان عجله میکنم،

از بوییدن گلها خود را سر مست میکنم،

بهترین خویشتن خویش را عرضه میکنم،

والاترین اخلاقم،استعدادم،شکوهم...

تقدیم میکنم با عشق 

به خانواده ام،دوستانم، همکارانم...

من عاشق امروزم...

چقدر کار برای امروز دارم، 

باید امروزم را زندگی کنم.... ♥

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۳ ، ۲۳:۴۴
شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۱۸ ب.ظ

وقت کم است...

چقدر هفتاد هشتاد سال کم است برای دیدن تمام دنیا!برای بودن با تمام مردم دنیا!چقدر حیف است که من میمیرم و غواصی در عمق اقیانوس ها را تجربه نمی کنم !میمیرم و حداقل یکبار زمین را از روی کره ماه نمی بینم !دلم می خواست چند سال در یک جنگل یا یک روستا زندگی کنم .چند سالی را هم در چند کشور دیگر با آداب و رسومی دیگر.دلم میخواست چند کلیسا و معبد و مسجد بزرگ جهان را میدیدم و با پیروان ادیان مختلف حرف میزدم .دلم میخواست یکبار هم که شده از ارتفاعی بلند و مهیب پرواز میکردم ""دلم می خواست های من"" زیادند ، بلندند ، طولانی اند . اما مهمترین  دلم می خواستم، این است که انسان باشم انسان بمانم و انسان محشور شوم .چقدر وقت کم است . تا وقت دارم باید مهر بورزم به همین چند نفر که از تمام مردم دنیا با من نفس می کشند ،باید مهربورزم به همین جغرافیایی که سهم چشمهای من از جهان است . وقت کم است باید خوب باشم.. .. ..مهربان باشم...ودوست بدارم همه ی زیبایی ها را...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۳ ، ۲۳:۱۸
شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۲۶ ب.ظ

اهمیت خوابیدن وچگونگی خوابیدن

اهمیـت خواب و چگونـگی خوابیـدن:😌😌😌

 به موارد زیر دقت کنید تا اهمیت خوابیدن برای شما روشن گردد:


ساعت 9 تا 11 شب:

زمانی است برای از بین بردن مواد سمی و غیر ضروری که این عملیات توسط آنتی اکسیدان ها انجام می شود.در این ساعت بهتر است بدن در حال آرامش باشد.


ساعت 11 تا 1 شب:

عملیات از بین بردن مواد سمی در کبد ادامه دارد و شما باید در خواب عمیق باشید.


ساعت 1 تا 3 نیمه شب:

عملیات سم زدایی در کیسه صفرا، در طی یک خواب عمیق به طور مناسب انجام می شود.


ساعت 3 تا 5 صبح:

عملیات از بین بردن مواد سمی در ریه اتفاق می افتد.

بعضی مواقع دیده شده که افراد در این 

زمان، سرفه شدید یا عطسه می کنند.


ساعت 5 تا 7 صبح:

این عملیات در روده بزرگ صورت می گیرد، لذا می توانید آن را دفع کنید.


ساعت 7 تا 9 صبح:

جذب مواد مغذی صورت می گیرد، پس بهتر است صبحانه بخورید.افرادی که بیمار می باشند، بهتر است صبحانه را در ساعت 6 و 30 دقیقه میل کنند.

دیر خوابیدن و دیر بلند شدن از خواب، باعث می شود مواد سمی از بدن دفع نشوند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۳ ، ۲۲:۲۶
شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۲۴ ب.ظ

گل بو مادران

مادر دختری، چوپان بود. روزها دختر کوچولویش را به پشتش می بست و به دنبال گوسفندها به دشت وکوه میرفت.  یک روز گرگ به گوسفندان حمله میکند و یکی از بره ها را با خود میبرد!

چوپان، دختر کوچکش را از پشتش باز میکند و روی سنگی میگذارد و با چوبدستی دنبال گرگ میدود. از کوه بالا میرود تا در کوه گم میشود. دیگر مادر چوپان را کسی نمیبیند. دختر کوچک را چوپان های دیگری پیدا میکنند، دخترک بزرگ میشود،  در کوه و دشت به دنبال مادر میگردد، تا اثری از او پپیدا کند.

گلهای ریز و زردی را میبیند که از جای پاهای مادر روییده، آنها را 

می چیند و بو میکند.

 گلها بوی مادرش را میدهند، دلش را به بوی مادر خوش میکند...

 آنها را میچیند و خشک میکند و به بازار میبرد و به عطارها میفروشد. 

عطارها آنها را به بیماران میدهند، بیماران میخورند و خوب میشوند. 

روزی عطاری از او

 می پرسد:

"دختر جان اسم این گل ها چیست؟" 

دختر بدون اینکه فکر کند میگوید:

        "گل بو مادران" 


  (هوشنگ مرادی کرمانی)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۳ ، ۲۲:۲۴
جمعه, ۲۱ آذر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۱ ب.ظ

کودک دستفروش

عکاسی از دخترکی دستفروش ک زیرباران جوراب میفروخت عکسی گرفت... آن عکس بهترین عکس سال شد... عکاس بهترین عکاس سال شد و جایزه گرفت... کتابی درمورد آن عکس نوشته شد... نویسنده اش بهترین نویسنده شد و جایزه ای گرفت... از آن کتاب فیلمی ساخته شد...آن فیلم پر بیننده ترین فیلم شد... تمام عوامل سازنده آن فیلم جوایزی گرفتند و تحسین شدند...

 ولی آن کودک دستفروش هنوز دستفروشی میکند!!!!!

            "دنیای ما این چنین است"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۳ ، ۱۹:۳۱