چهارشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۵۸ ق.ظ
تو کجایی سهراب؟؟؟
تو کجایی سهراب؟
خانه ی دوست فرو ریخت سرم!
آرزویم را دستی دزدید
آبرویم را حرفی له کرد
مانده ام عشق کجا مدفون شد؟
به چه جرمی غزلم را خواندن؟
به چه حقی همه را سوزاندن؟
گله دارم سهراب..........
دل من سخت گرفته است بگو
هوس آدمها .....تا کجا قلب مرا می کوبد؟
تا کجا باید رفت
تا ز چشمهان سیاه مخفی شد؟
دوست دارم بروم
اینهمه خاطره را از دل من بردارید
عشق را جای خودش بگذارید
بگذارید به این خوش باشم
که به قول سهراب:
پشت دریا شهریست
که در آن هیچکسی تنها نیست
عشق بازیچه ی آدمها نیست
زندگی عرصه ی ماتم ها نیست.....
۹۴/۰۴/۲۴
همه ی روز با خودت بگویی
"فراموش کرده ام"
بگویی
"دیگر نیست .. دیگر دوستش ندارم"
اما ..
شب که می شود
زانوهایت را در آغوش بگیری
دیوار بشود تکیه گاه ِ سر پر ز خیالت ..
و در دل بگویی
"راستی .. ! چقدر دلم برایش تنگ بود ، تمـــام ِ روز .. !