يكشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۳، ۱۱:۲۳ ب.ظ
کینه ممنوع
کینه ممنوع:
روزی حکیمی به شاگردانش گفت:
می خواهیم یک بازی انجام دهیم.
بچه ها با خوشحالی گفتند چه بازی ؟!
گفت: فردا هر کدام یک کیسه می گیرید و در آن به تعداد آدمهایی که دوستشان ندارید و از آنها بدتان می اید پیاز قرار دهید!
روز بعد همه همان کار را کردند . 1و 2و 3و .......... پیاز در کیسه آوردند.
حکیم گفت: تا وقتی نگفتم ، آن کیسه را هر جا که می روید با خود ببرید.
بچه ها بعد از مدتی از این وضع خسته شدند و به حکیم شکایت بردند: که پیازها گندیده و بوی تعفن آنها را اذیت میکند..
حکیم به آنها گفت: این شبیه وضعیتی است که کینه دیگران را با دل خود همراه کنیم، و این کینه و نفرت قلب ما را فاسد می کند و بیشتر از همه خودمان را اذیت خواهد کرد!
۹۳/۱۱/۱۲