این شعرو تو شبکه های اجتماعی خوندم بنظرم جالبه اما من حرف شاعرش رو قبول ندارم
نظر شما چیه؟
عاشق زنی مشو
که می اندیشد،
که می داند،
که داناست،
که توان پرواز دارد،
به زنی که خود را باور دارد!
عاشق زنی مشو که
هنگام عشق ورزیدن، میخندد یا میگرید،
که قادر است جسمش را به روح بدل کند،
و از آن بیشتر،"عاشق شعر است"!
(اینان خطرناکترینها هستند)
و یا زنی که میتواند نیم ساعت مقابل یک نقاشی بایستد،
و یا که توان زیستن بدون موسیقی را ندارد!
عاشق زنی مشو که
پُر،
مفرح،
هشیار،
نافرمان
و جوابده است!
پیش نیاید که هرگز عاشق این چنین زنی شوی؛
چرا که وقتی عاشق زنی از این دست میشوی،
چه با تو بماند یا نه،
چه عاشق تو باشد یا نه،
از اینگونه زن
بازگشت به عقب، هرگز ممکن نیست!
"مارتا ریورا گاریدو"
شاعر معاصر دومینیکن
هر کجا باشی ، در آنجا ، یار..! می نازم به تو
بی شماران عاشقم . . . هر بار می نازم به تو
دلربایی می کنی هر لحظه با خوب و بدت
حرف من این است ای دلدار می نازم به تو
قسمت شیرین من فرهاد چشمان تو شد
شاکرم بر درگه دادار...می نازم به تو
«مستم از رؤیای مِیگونت به هردم در خیال»
مانده دل، آری، دراین افکـار، مینازم به تــو
روزهایم در زلال چشم تو شب می شود
من اگر خوابم ،اگر بیدار می نازم به تو
شهریارم . . ! خانه ای آباد در قلبم بساز
بر سرم هم گر شوی آوار می نازم به تو
کوچ چشمانت به چشمم را چــرا پنهان کنم ؟!
ای که هستم از تو من سرشار...می نازم به تو
در بهار عمر تو...گل رنگ و رویی تازه کرد
وه! به این احوال و این دیدار... می نازم به تو
فرخنده عابدینی
امشب غزل بر موج دریا مینویسم
دریای عشقم را همین جا مینویسم
امشب بنام سادگی های نگاهت
من شعر هایم را چه زیبا مینویسم
امشب جریمه های مشق عید خودرا
تا صبح روی آب و بابا مینویسم
امشب تو را دارم و تا پایان شعرم
من های خود را جملگی ما مینویسم
امشب خدا هم عاشق اشعار من شد
از بس که چشمانت فریبا مینویسم
امشب تمام مهربانی ها به پای
چشمان شورانگیز«زیبا »مینویسم