هنر و دانش

طبقه بندی موضوعی

۷۰ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است

جمعه, ۲۳ آبان ۱۳۹۳، ۰۳:۴۷ ب.ظ

ماندگاری غم

غم ماندگارترین احساس در انسان است!

محققان بلژیکی می‌گویند: احساسات در انسان طول عمر مشخصی دارند که دراین میان 

غم با 120 ساعت ماندگارترین حس است

عمر شادی فقط 36 ساعت است

علت این امر آنست که از دست دادن یا دوری عزیزان به این دلیل غیرقابل تحمل است که احساس اندوه ناشی از آن 240 برابر بیشتر از سایر احساس ها نظیر شرم، شگفتی و خشم طول می کشد. 

حادثه های پی در پی ، اندوه انسان را بیشتر می کند و معمولا مردم زمان طولانی تری لازم دارند تا بر آن غلبه کنند، بدون آن که واقعا به ماهیت اندوه خود پی ببرند.

در میان 27 نوع احساس، غم بیشتر از همه طول می کشد در حالی که شرم، شگفتی، ترس، انزجار، بی حوصلگی، خشم یا احساس آرامش گذرا تر هستند.

 حس اندوه 120 ساعت طول می کشد 

احساس انزجار یا شرم فقط 30 دقیقه

نفرت 60 ساعت 

خوشحالی 36 ساعت 

بی حوصلگی کوتاه ترین احساس به حساب می آید هرچند که پروفسور وردوین و پروفسور لاوریسن مدعی هستند حتی این زمان هم برای فردی

 که بی حوصله است، کند می گذرد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۳ ، ۱۵:۴۷
جمعه, ۲۳ آبان ۱۳۹۳، ۰۳:۱۴ ب.ظ

مطلبی زیبا از حسین پناهی

چقدر خنکای پائیز را دوست دارم

عزیز دل

بیدار شو   

نفس عمیق بکش

""""بسم الله """ بگو

و به شڪرانه هرآنچه داده و نداده مهربان باش

 خدا مهربانی را دوست دارد

پاداشش با او.

تنت همیشه سلامت

دلت همیشه گرم

زندگی ات همیشه آرام

 خدا همیشه پناهت.

بی شمارند  آنهایی که....

                نامشان "آدم" است

                      ادعایشان"آدمیت"

                             کلامشان"انسانیت"


من دنبال کسی میگردم که...

                   نه "انسان" باشد

                  نه "دوست"

            نه" رفیق صمیمی" 


                             تنها 

                   "صاف"باشد و"صادق" 


پشت سایه اش

" خنجری "نباشد

 برای"دریدن"هیچ نگوید 


            همان باشد که"سایه اش"می گوید

                   

                      "صاف و یکرنگ"

ﺯﻣﯿـــﻦ ﻗﺎﻧـﻮﻥ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺩﺍﺭﺩ ...

ﻫــﻔﺖ ﻣﯿﻠﯿـــﺎﺭﺩ ﺁﺩﻡ!

ﻭ ﻓﻘـﻂ ﺑـﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﻬــﺎ

ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺗﻨﻬـﺎﯾﯽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯽ

ﻭ ﺧﺪﺍ ﻧﮑـــﻨﻪ ﮐـﻪ ﺁﻥ ﯾـﮏ ﻧﻔـــﺮ

ﺗﻨﻬﺎﯾﺖ ﺑﮕــــﺬﺍﺭﺩ،

ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺣﺘﯽ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﻫـــﻢ

ﻏﺮﯾﺒـﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ . . . 

.

.

حسین پناهی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۳ ، ۱۵:۱۴
جمعه, ۲۳ آبان ۱۳۹۳، ۱۱:۴۹ ق.ظ

سندرم ctrl+s

سَندروم فوبیای Ctrl+s چیست؟ ...

نوعی بیماری روانی است که اغلب دانشجویان معماری به آن دچارند... این بیماران به طور غیر ارادی هر پنج ثانیه یک بار کلید Ctrl و S کیبورد خود را توامان فشار داده حتی وقتی با مدیا پلیر در حال گوش دادن موزیک هستند ... مبتلایان معمولا تعداد زیادی کپی از فایل پروژه ی خود در تمامی درایوها و بعضا در کامپیوتر دوستان و آشنایان دارند... این بیماری در ایّام تحویل پروژه به مراحل حادّ خود می رسد تا جایی که بیمار هنگام شام خوردن میز شام را رها کرده و Ctrl+s را می فشارد ... با این حال من برای تمامی دوستان معمارم در این شب های ملکوتی این بیماری روانی را آرزومندم چرا که یک بیمار با پروژه ی نپریده بهتر از یک فرد سالم است که شب تحویل پروژه فایل خود را از دست داده ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۳ ، ۱۱:۴۹
جمعه, ۲۳ آبان ۱۳۹۳، ۰۲:۰۱ ق.ظ

بچه های حرف گوش کن

ما یه معلم داشتیم 

خیلی بچه ها رو درک میکرد! 

میگفت

اشکال نداره درس

نخونین! جامعه حمال هم لازم داره..!!!!

تا جایی که میدونم اکثرا هم به حرفش گوش دادن!

اکثرا هم یا مازاراتی دارن یا پورشه یه بساز بفروش موفق 

یه خرخون انتر هم داشتیم که همیشه کتکش میزدم!!!!!

لیسانس ریاضی گرفت تو خط تهران چالوس کار میکنه!!!!

کاش بیشتر کتکش میزدم اونم درس نمیخوند الان یه ایکس شیش داشت حداقل!!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۳ ، ۰۲:۰۱
جمعه, ۲۳ آبان ۱۳۹۳، ۰۱:۵۵ ق.ظ

میشناسمت

ﺣﺲ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﻣﯽﺷﻨﺎﺳﻤﺖ !

ﺍﺯ ﻻﺑﻪﻻﯼ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﯾﺦ ﺯﺩﻩﺍﻡ ﺁﻣﺪﻩﺍﯼ ...

ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﺗﺮﺍﻧﻪﻫﺎﯾﯽ ﺩﻣﯿﺪﻩﺍﯼ

ﮐﻪ ﺳﺎﻝﻫﺎﺳﺖ ﺩﺭ ﮔﻠﻮﮔﺎﻩ ﺩﻟﻢ ﺍﻧﺒﺎﺭ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ

...

ﻣﯽﺷﻨﺎﺳﻤﺖ ﺁﺭﯼ!

ﺗﻮ ﻫﻤﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻗﺪﻡ ﺑﻪ ﻣﺎﻭﺭﺍﯼ

ﻫﺮ ﭼﻪ ﮐﻪ ﻫﺴﺖ ﻣﯽﮔﺬﺍﺷﺘﻢ

ﻭ ﻃﻨﯿﻦ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽﺍﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻟﻢ ﻣﯽﺷﻨﯿﺪﻡ

...

ﻣﯽﺷﻨﺎﺳﻤﺖ ﺑﻪ ﯾﻘﯿﻦ !

ﺍﺯ ﺍﺑﺘﺪﺍﯼ ﺧﻠﻘﺖ ﻋﺸﻖ ﻣﯽﺷﻨﺎﺳﻤﺖ

ﻫﻤﺎﻥ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﻢ

ﺑﻪ ﺣﻀﻮﺭ ﭘﺮﺣﺮﺍﺭﺗﺖ ﮔﻮﺍﻫﯽ ﻣﯽﺩﺍﺩ

...

ﻣﯽﺷﻨﺎﺳﻤﺖ ﺁﺭﯼ!

ﺍﺯ ﻧﺠﻮﺍﯼ ﻋﻤﯿﻖ ﺩﻟﺖ ﻣﯽﺷﻨﺎﺳﻤﺖ

ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽﮔﻮﯾﯽ ﺑﺎﻧﻮ ...

ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽﮔﻮﯾﯽ ﻋﺰﯾﺰ ...

ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽﻫﺎﯾﺖ ﻣﯽﮔﻮﯾﯽ

...

ﺧﻮﺏ ﻣﯽﺷﻨﺎﺳﻤﺖ !

ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﺳﺎﻝﻫﺎ ﺩﻟﻢ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻧﺸﺎﻧﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﺮﻓﺖ

ﺩﺭ ﻓﺮﺍﺳﻮﯼ ﻣﺮﺯﻫﺎﯼ ﺩﻟﻢ

ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﻣﯽﺩﺍﺷﺘﻢ

ﻭ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻭ ﻋﺸﻖ ﺑﻌﯿﺪ ﺗﻮ

ﻣﺮﺍ ﺷﻮﺭﯾﺪﻩﺳﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩ

...

ﻣﯽﺷﻨﺎﺳﻤﺖ ﺑﻪ ﻋﺸﻖ !

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻣﻪﺁﻟﻮﺩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻋﺒﻮﺭﻫﺎ ﮔﻢ ﮐﺮﺩﯾﻢ

ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﭘﺎﺋﯿﺰ ﺍﺳﺖ ﻭ

ﻗﻄﺮﺍﺕ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺗﻦ ﺫﻫﻨﻢ ﺭﺍ ﻣﯽﺷﻮﯾﺪ

ﺁﯾﻨﻪ ﻭﺟﻮﺩﺕ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺷﻔﺎﻑﺗﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ

ﻭ ﻣﻦ

ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯽﺷﻨﺎﺳﻤﺖ ...

" ﺷﻬﺮﻩ ﺭﻭﺣﺒﺎﻧﯽ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۳ ، ۰۱:۵۵
جمعه, ۲۳ آبان ۱۳۹۳، ۰۱:۵۴ ق.ظ

تنها روی زمین

 تصور کن یک روز صبح که از خواب بیدار میشی ببینی به جز خودت هیچ کس توی دنیا نیست و تو صاحب تمام ثروت زمین هستی اون روز چه لباسی می پوشی؟ چه طلایی به خودت آویزون می کنی؟ با چه ماشینی گردش می کنی؟ کدوم خونه رو برای زندگی انتخاب می کنی؟ واقعا چشماتو ببند و تصور کن.....

شاید یک نصفه روز از هیجان این همه ثروت به وجد بیای اما کم کم می فهمی حقیقت چیه. وقتی هیچ کس نیست که احساستو باهاش تقسیم کنی لباس جدیدتو ببینه برای ماشینت ذوق کنه باهات بیاد گردش کنارت غذا بخوره همه این داشته هات برات پوچه دیگه رانندگی با وانت یا پورشه برات فرقی نداره....خونه دو هزار متری با 45 متری برات یکی میشه

طلای 24 عیار توی گردنت خوشحالت نمی کنه..  همه اسباب شادی هست اما هیچ کدومشون شادت نمی کنه چون کسی نیست که شادیتو باهاش تقسیم کنی. اون وقته که می بینی چقدر وجود آدم ها با ارزشه چقدر هر چیزی هر چند کوچیک و ناقص با دیگران بزرگ و با ارزشه. شاید حاضر باشی همه دنیا رو بدی اما دوباره آدم ها کنارت باشند..... ما با احساس زنده هستیم نه با اموال. بیایید قدر همدیگه رو بدونیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۳ ، ۰۱:۵۴
پنجشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۳، ۰۹:۱۹ ب.ظ

گچکاری سالن پذیرایی

طرح گچکاری سالن پذیرایی



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۳ ، ۲۱:۱۹
پنجشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۳، ۱۰:۱۸ ق.ظ

تبریک

وقتی صحنه زیبایی میبینی و از دیدن آن لذت میبری 

به خودت تبریک بگو... 

چرا که به غیر از صحنه زیبا، 

چشمانی زیبابین و دلی زیبایی شناس نیز در این میان 

حضور داشته است، 

و آن چشم و دل ربطی به آن صحنه ندارد 

و متعلق به توست...

بقول یکی از بزرگان بکوش تا عظمت در نگاه تو باشد نه در چیزی که به آن می نگری.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۳ ، ۱۰:۱۸
پنجشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۳، ۱۲:۳۶ ق.ظ

نگاه مثبت

پرﻓﺴﻮﺭ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﻣﻴﮕﻔﺖ:

ﺩﺭ ﺩﻭﺭﻩ ﺗﺤﺼﻴﻼﺗﻢ ﺩﺭ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎ ، ﺩﺭ

ﻳﻚ ﻛﺎﺭ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺑﺎ یک دﺧﺘﺮ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎﻳﻲ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﻭ ﻫﻤﻴﻨﻄﻮﺭ

ﻓﻴﻠﻴﭗ، ﻛﻪ ﻧﻤﻴﺸﻨﺎﺧﺘﻤﺶ ﻫﻤﮕﺮﻭﻩ ﺷﺪﻡ .

ﺍﺯ ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ:

ﻓﻴﻠﻴﭗ ﺭﻭ ﻣﻴﺸﻨﺎﺳﻲ؟

ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﮔﻔﺖ:

ﺁﺭﻩ، ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺴﺮﻱ ﻛﻪ ﻣﻮﻫﺎﻱ ﺑﻠﻮﻧﺪ

ﻗﺸﻨﮕﻲ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺭﺩﻳﻒ ﺟﻠﻮ ﻣﻴﺸﻴﻨﻪ 

ﮔﻔﺘﻢ:

ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﻛﻴﻮ ﻣﻴﮕﻲ

ﮔﻔﺖ:

ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺵ ﺗﻴﭗ ﻛﻪ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﭘﻴﺮﺍﻫﻦ ﻭ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﺭﻭﺷﻦ ﺷﻴﻜﻲ ﺗﻨﺶ ﻣﻴﻜﻨﻪ

ﮔﻔﺘﻢ:

بازم نفهمیدم ﻣﻨﻈﻮﺭﺕ ﻛﻴﻪ؟

ﮔﻔﺖ:

ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺴﺮﻱ ﻛﻪ ﻛﻴﻒ ﻭ ﻛﻔﺸﺶ رو ﻫﻤﻴﺸﻪ با هم ﺳﺖ میکنه

ﺑﺎﺯﻡ ﻧﻔﻬﻤﻴﺪﻡ ﻣﻨﻈﻮﺭﺵ ﻛﻲ ﺑﻮﺩ !

ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﺗﻮﻥ ﺻﺪﺍﺷﻮ ﻳﻜﻢ

ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:

ﻓﻴﻠﻴﭗ ﺩﻳﮕﻪ، ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺴﺮ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﻲ ﻛﻪ ﺭﻭﻱ ﻭﻳﻠﭽﻴﺮ ﻣﻴﺸﻴﻨﻪ ...

ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﻗﻴﻘﺎ ﻓﻬﻤﻴﺪﻡ ﻛﻴﻮ ﻣﻴﮕﻪ

ﻭﻟﻲ ﺑﻪ ﻃﺮﺯ ﻏﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺑﺎﻭﺭﻱ

ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﻓﻜﺮ ...

ﺁﺩﻡ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺎﻳﺪ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﺑﻪ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﻛﻪ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﻭﻳﮋﮔﻲ ﻫﺎﻱ ﻣﻨﻔﻲ ﻭ ﻧﻘﺺ ﻫﺎ ﭼﺸﻢ ﭘﻮﺷﻲ ﻛﻨﻪ...

ﭼﻘﺪﺭ ﺧﻮﺑﻪ ﻣﺜﺒﺖ ﺩﻳﺪﻥ

با خودم گفتم، ﺍﮔﺮ ﻛﺎﺗﺮﻳﻦ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺩﺭﻣﻮﺭﺩ ﻓﻴﻠﻴﭗ ﻣﻴﭙﺮﺳﻴﺪ ﭼﻲ ﻣﻴﮕﻔﺘﻢ؟؟؟

ﺣﺘﻤﺎ ﺳﺮﻳﻊ ﻣﻴﮕﻔﺘﻢ:

ﻫﻤﻮﻥ ﻣﻌﻠﻮﻟﻪ ﺩﻳﮕﻪ !!

ﻭﻗﺘﻲ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺩﻳﺪگاه ﺧﻮﺩﻡ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻛﺮﺩﻡ ، ﺧﻴﻠﻲ ﺧﺠﺎﻟﺖ

ﻛﺸﻴﺪﻡ...


حالا ما چه دیدگاهی نسبت به اطرافیانمون داریم؟؟؟؟

مثبت یا منفی؟ .....؟؟؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۳ ، ۰۰:۳۶
پنجشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۳، ۱۲:۲۳ ق.ظ

پسر نجار

بیل گیتس بعد از خوردن غذا 5 دلار به عنوان انعام به پیش خدمت داد. پیشخدمت ناراحت شد. بیل گیتس متوجه ناراحتی او شد و گفت : چه اتفاقی افتاده؟          پیشخدمت گفت: من متعجب شدم بخاطر اینکه در میز کناری ، فرزند شما 50 دلار به من انعام داد . درحالی که شما که پدر او هستید و پولدار ترین انسان روی زمین، فقط 5دلار انعام می دهید !          گیتس لبخندی زد و جواب معنا داری گفت : او فرزند پولدار ترین مرد روی زمینه ولی من پسر یک نجار ساده.          (هیچ وقت گذشته ات را فراموش نکن .)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۳ ، ۰۰:۲۳