هر کجا باشی ، در آنجا ، یار..! می نازم به تو
بی شماران عاشقم . . . هر بار می نازم به تو
دلربایی می کنی هر لحظه با خوب و بدت
حرف من این است ای دلدار می نازم به تو
قسمت شیرین من فرهاد چشمان تو شد
شاکرم بر درگه دادار...می نازم به تو
«مستم از رؤیای مِیگونت به هردم در خیال»
مانده دل، آری، دراین افکـار، مینازم به تــو
روزهایم در زلال چشم تو شب می شود
من اگر خوابم ،اگر بیدار می نازم به تو
شهریارم . . ! خانه ای آباد در قلبم بساز
بر سرم هم گر شوی آوار می نازم به تو
کوچ چشمانت به چشمم را چــرا پنهان کنم ؟!
ای که هستم از تو من سرشار...می نازم به تو
در بهار عمر تو...گل رنگ و رویی تازه کرد
وه! به این احوال و این دیدار... می نازم به تو
فرخنده عابدینی