هنر و دانش

طبقه بندی موضوعی

۳۰ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

پنجشنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۴، ۰۱:۲۴ ق.ظ

اهمیت تخیل از دید اینشتین



“Imagination is everything. It is the preview of life’s coming attractions. Imagination is more important than knowledge.”


It is a quote from Albert Einstein.


"تخیل همه چیز است. تخیل، پیش نگاهی به جذابیت های زندگی است. تخیل بسیار مهم تر از دانش است."


نقل قول از آلبرت انیشتین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۴ ، ۰۱:۲۴
سه شنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۴۷ ق.ظ

اصطلاحات انگلیسی فوتبالی

اصطلاحات فوتبالی

 ۱- to convert a penalty…. تبدیل کردن پنالتی به گل 

۲- to kick the ball on the touch line… توپ رو از رو خط دروازه بیرون کشیدن 

۳- to break the hoodoo… طلسم ناکامی رو شکستن تو مسابقات ورزشی 

۴- swan song… بازی خداحافظی 

۵- to bloster the squad.. تقویت کردن تیم 

۶- to seek an exit… دنبال تیم جدید بودن 

۷- fractionally offside… آفساید میلیمتری 

۸- penalty area.. محوطه جریمه 

۹- to make the point safe (soccer) .. اختلاف گل رو زیاد کردن 

۱۰- to beat the offside trap..از تله آفساید فرار کردن 

۱۱- first half نیمه اول Second half نیمه دوم 

۱۲- key figure of the match.. بازیکن کلیدی بازی 

۱۳- keepie uppie.. روپایی 

۱۴- stretcher.. برانکارد 

۱۵- Nutmeg… لایی 

۱۶- to pull one back.. یکی از گلها رو جبران کردن 

۱۷- added time or stoppage time.. وقت اضافه 

۱۸- to nod in… با ضربه سر گل زدن 

۱۹- to unleash the rocket.. شوت محکم رها کردن تو فوتبال 

۲۰- to nodge the ball… باز کردن دروازه حریف 

۲۱- an away draw.. تساوی در زمین حریف

منبع : varzesh3.ir

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۴ ، ۰۰:۴۷
دوشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۱۰ ب.ظ

مرام بانوی آواز ایران

گویند روزی قمر الملوک وزیری اولین خواننده زن ایران سوار بر درشکه به جایی میرفت. درشکه چی از جلوی قهوه خانه ای رد میشود که گرامافونش آهنگی از قمر را پخش میکرد.

درشکه چی آهی میکشد و میگوید چه میشد خدا به من هم پولی می داد تا میتواستم قمر را برای عروسی پسرم دعوت کنم.

قمر میگوید خدا را چه دیده ای، شاید قمر در عروسی پسر تو هم آواز بخواند.

درشکه چی از سر حسرت آهی کشید و گفت ای خانم قمر کجا و عروسی پسر من کجا؟ تا پولدارهایی مثل تیمورتاش ها و حاج ملک التجارها هستند کجا دست ما به دامان قمر میرسد؟

قمر پس از دلداری درشکه چی، از کم و کیف عروسی و زمان و مکان آن با خبر میشود و میفهمد که عروسی دو روز دیگر در خانه ای در جنوب تهران است.

صبح روز موعود قمر همه ی مقدمات یک جشن مجلل را از فرش و قالی و میز و صندلی و شیرینی و میوه و برنج و روغن و دیگ و دیگور آماده می کند و به چند نفر میدهد که به خانه محل عروسی ببرند.

کارگران پیش چشمان حیرت زده ی درشکه چی و اهل خانواده، خانه را به نحو زیبایی تزئین و چراغانی میکنند.

طرف های غروب، قمر با ارکستر خود و همچنین یک دسته مطرب رو حوضی وارد شده و با ورود او شور و غوغایی در محله به پا شده و مردم برای دیدن او به پشت بام ها هجوم میبرند و درشکه چی خود را روی پاهای قمر میاندازد و قمر او بلند کرده و میگوید:

این هم قمری که آرزویش را داشتی و بدان که من هرگز یک تار موی شماها را با صد تا از آنها که گفتی عوض نمی کنم.

و بعد از خواندن چند دهن آواز جانانه و هدیه دادن به عروس و داماد، به مطربها میسپارد تا آنجا که ممکن است مجلس عروسی را گرم کنند و خود آنجا را ترک میکند....


کتاب تهران قدیم- جعفر شهری

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۴ ، ۲۳:۱۰
دوشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۰۷ ب.ظ

مشتاق علیشاه

از مشتاق علیشاه بیشتر بدانید


فریاد بر می آورد که ملا حکم سنگسار مشتاق را صادر کرده و مردم به سوی او حمله‌ور می‌شوند و او را به بیرون از مسجد برده و در محلی به نام «تل خرفروشان» به همــــــراه مریدش درویش‌جعفر سنگسار می‌کنند.» و بدین ترتیب زندگی او به پایان می‌رسد. می گویند که مشتاق‌علیشاه قرآن را با نوای سه تار می‌خوانده است. جلال‌آل‌احمد در سفرنامه‌اش پس از حضور در مقبره‌ی مشتاقیه نوشته است: «اگر سیم چهارم سه‌تار را سیم «مشتاق» می گویند به ابتکار این باباست که این‌جا خفته.» ... روایتی دیگر هم این گونه نقل شده :مشتاق علیشاه که نام اصلی اش میرزا محمد تربتی است، جوانی خوش سیما و برازنده و از مریدان  شاه نعمت الله ولی بود که از اصفهان به کرمان کوچ کرد و در این شهر ساکن شد. او هنرمندی شوریده بود که هم شعر می سرود و هم سه تار را به مهارت می نواخت، و اصلا ً نام او با نام سه تار عجین است چرا که وی یک سیم به سیم های سه تار افزوده که به نام وی، «سیم مشتاق» نامیده می شود. می گویند این درویش هنرمند، روزها روی پله های مسجد جامع کرمان می نشست و آیات قرآن را به همراه صوت مؤثر سه تار، از بُن جان، تلاوت می کرد. از این رو پس از مدتی مریدانی بسیار یافت که پر آوازه ترین آنها ملا محمد تقی کرمانی، معروف به « مظفر علیشاه» بود. و این ملا محمد تقی کسی بود که ابتدا، در مخالفت با دراویش تعصب می ورزید، هرگز با آنان نمی نشست و حتا دیگران را هم از نشست و برخاست با آنان منع می کرد، اما به ناگهان از مریدان مشتاق شد و داستان آن از این قرار است که می گویند روزی یکی از بازاریان کرمان که روضه خوانی ِ سالانه داشت، علما ی شهر را به روضه فراخوانده بود و علما همه در رده ای خاص نشسته بودند و ملا محمد تقی هم در میان آنان بود. در این هنگام مشتاق علیشاه بی خبر وارد شد و در زاویه ای مقابل او نشست. هنگامی که سفره گستردند  ملا محمد تقی دست به سفره دراز نکرد و به پیروی از او، دیگر علما هم دست نزدند. صاحب مجلس که مردی متدین بود، ناراحت شد و سبب را پرسید و در ضمن اشاره کرد که تمام مخارج سفره از کسب حلال به دست آمده و ذره ای ناحق در آن نیست. ملا محمد تقی ضمن تأیید گفته ی میزبان، به مشتاق علیشاه اشاره کرد و گفت:« قرار نبود که درویش بر سر این سفره باشد و اکنون می بینیم که هست!» مشتاق علیشاه با شنیدن این سخن نگاه نافذ و معنی داری به ملا محمد تقی انداخت و گفت: « حاجی، اگر سفره ی مولاست که درویش و غیر درویش ندارد!» پس آنگاه برخاسته، مجلس را ترک نمود. او رفت اما تأثیر آن نگاه در ملا محمد تقی به ژرفا باقی ماند، آنگونه که وی عبای خود را برداشت و در پی مشتاق روانه شدو در اول کوچه ی «ماهانی» او را دید که بر سر گوری نشسته و سر در خویش فرو برده، هرچه اصرار ورزید، درویش باز نگشت، اما از آن لحظه ملا محمد تقی دگرگون شد، شیدا و شیفته شد،دیوانه ی عشق شد، تغییر مسلک داد، به راه عرفان افتاد، نام خود را به «مظفر علیشاه» گردانید و حتا دیوان شعر خود را نیز به نام مرشد خود « دیوان مشتاق» نامید. اما هر چند که پیروان مشتاق رو به افزونی می گذاشتند، بر تعداد دشمنان او هم که در صدد قتلش بودند، اضافه می گردید که در صدر آنان ملا عبدالله نامی بود که مجتهد شهر بود و از همه گردنکش تر و خونی تر می نمود و هر دم درپی بهانه می گشت تا اینکه روز بیست و هفتم ماه رمضان 1206شمسی، هنگامی که بر منبر بود، مشتاق علیشاه وارد شد و در گوشه ای به عبادت مشغول گشت. ملا عبدالله چون شنیده بود که وی قرآن را با نوای سه تار تلاوت می کند، از  همان بالای منبر حکم به سنگسار کردن و قتل مشتاق علیشاه داد و خود پیش افتاد. درویش را گرفتند و در مکانی که امروز شبستان مسجد جامع است، اما آن روز تلی بود به نام «تل خر فروشان» در گودال افکندند و به سنگ زدن پرداختند. یکی از مریدان مشتاق به نام جعفر خود را به روی او انداخت تا در امانش بدارد، اما به او نیز رحم نکردند و او هم کشته شد و ملا محمد تقی( مظفر علیشاه) زمانی رسید که کار از کار گذشته بود..، پس هنگامی که آن صحنه ی ناگوار را دید گفت:« شهری خون بهای مشتاق است» . بعد از مرگ مشتاق، ملا عبداله که بانی مرگ او بود به «ملا عبد اله سگو» معروف شد، چون هنگام مرگ زمانی که دید لب های مشتاق علیشاه هنوز تکان میخورد و « یاهو» می گوید، به او نزدیک شد و  با لهجه ی کرمانی گفت: « سگو هنوز هم یا هو میگویی؟» و عجیب اینکه این لقب آز آن به بعد بروی او و اقوامش ماند و مردم آنها خاندان «عبد اله سگو» می نامیدند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۴ ، ۲۳:۰۷
دوشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۱۵ ب.ظ

معمای انرژی یا تفکر مثبت

همه پا این روزها از همه افراد و رسانه ها می شنویم که انسانها باید مثبت بیندیشند تا زندگی خوب و همراه با خوشبختی داشته باشند. نظریات مختلفی وجود دارند که ادعا میکنند انسان همان چیزهایی را که به آن می اندیشد و طلب میکند بدست خواهد آورد. بنده تاکنون نشنیدم و ندیدم که کسی بتونه این ادعاها رو به طریق علمی اثبات کنه.

انرژی مثبت برای من یک معماست. آیا واقعاً چنین چیزی وجود داره؟ 

ممکنه خیلیها تجربه کردن و تأثیر مثبت اندیشی رو دیده باشن ولی آیا این یک توهم هستش یا از نظر علمی وجود داره؟ 

خود من به هیچ عنوان این انرژی مثبت رو حس نکردم بلکه برعکس هر وقت مثبت و خوش بینانه فکر کردم بدترین نتیجه ممکن رو گرفتم و برعکس هرگاه بدبینانه فکر کردم نتیجه خوب و یا حداقل نتیجه خنثی گرفتم.

کسی هست که بتونه علت این تفاوت رو برای من توضیح بده؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۴ ، ۲۱:۱۵
دوشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۵۲ ب.ظ

فال دالای لامایی

فال تبتی بسیار جالب

حیرت زده می شید. حتما امتحان کنید. 

خط به خط بخونید. جلو جلو نرید. جلوی کسی هم نخونیدش.

در آخر نتیجه رو به من بگید ببینم واسه شما هم جالب بود یا نه.



آزمون خود شناسی



اعتقاد ات تبتی ها به شناخت درون بسیار جالب است تا جایی که اگر کسی زمان تولد

خود را بدقت حتی به ساعت و ثانیه بداند تسلسل روح وی را در کالبد ها ی گذشته و

آینده تشخیص خواهند داد.




این؛یکی از آزمونهای دلای لاما( از کاهنان برجسته آنهاست ) است برای این آزمون

زمان بگذارید

از آن لذت خواهید برد


دلای لاما توصیه میکند که آن را بخوانید چرا که برایتان مفید است




فقط 4 سوال


پاسخها روشنگر خواهند بود



صادق باشید و پاسخها را پیشتر از جواب دادن نبینید




ذهن همانند چتر میماند وقتی خوب کار می کند که کاملا باز شود




تقلب نکنید




آزمون خود شناسی


قبل از آغاز آزمون


یک آرزو کنید




بترتیب به سوالات جواب دهید



فقط 4 سوال پرسیده خواهد شد و اگر قبل از پاسخ ؛جوابها را ببینید آزمون بخوبی

شما را هدایت نخواهد کرد




به آرامی پیش بروید و حوصله بخرج دهید




یک قلم و کاغذ آماده کنید


در انتها به پاسخهای داده شده نیاز خواهید داشت.این یک پرسشنامه صادقانه است که

به شما چیزهایی درباره واقعیت درونتان خواهد گفت.




به هر سوال فقط یک پاسخ بدهید



اولین چیزی که به ذهنتان خطور می کند بهترین است




به یاد داشته باشید هیچ کس غیر از خودتان نباید پاسخها و نتایج را ببیند.



سوال اول




حیوانات زیر را بترتیب دلخواه مرتب کنید




گاو، پلنگ، گوسفند ، اسب ، خوک




سوال دوم




درمورد هرکدام کلمه ایی بنویسید که آنرا تشریح کند




سگ ، گربه، موش ، قهوه ، دریا




سوال سوم




درباره کسی فکر کنید که برایتان مهم است و شما را می شناسد.و میتوانید او را به

رنگی اختصاص دهید.پاسخ خود را دوبار تکرار نکنید .




هر رنگ را فقط به یک نفر اختصاص دهید




زرد ، پرتقالی ،قرمز ، سفید ، سبز




سوال چهارم




یک عدد بنویسید (از 0 تا 20)




روزهفته مورد علاقه خود را بنویسید




در انتها

مطمئن هستید این پاسخها صحیح هستند باز هم مرور کنید تا مطمئن شوید








...




.




.




.




.




.




.




.




.




.




.




.




.




قبل از خواندن جوابها آرزوی خود را تکرار کنید



پاسخ ها




1


گاو: پیشرواست


پلنگ : غرور و افتخار است


گوسفند : عشق است


اسب : خانواده است


خوک : پول است




2


توصیف شما از سگ شخصیت شماست



توصیف گربه همان توصیف شریک شماست



موش توصیف دشمن شماست


قهوه نگاه شما به میل جنسی است

دریا زندگی شخصی شما را نشان

می دهد






زرد: کسی که هرگز فراموش نمی کنید



نارنجی: کسی که شما او را دوست واقعی می دانید



قرمز: کسی که شما او را واقعا دوست دارید



سفید : روح دوم شما



سبز :کسی که در لحظات حساس زندگی او را بخاطر خواهید داشت





4



0-4 : زندگی شما بتدریج و آرام رشد خواهد کرد


5-9 : زندگی شما برابر علاقه شما رشد خواهد کرد



10-14:شما تا 3 هفته دیگر 5 واقعه غیر منتظره خواهید داشت



15به بالا زندگی شما با سرعت بسیاری رشد خواهد کرد و آرزوی شما محقق خواهد شد








باید به تعداد عددی که آرزو کرده اید این پیام را برای افراد بفرستید. و آرزوی

شما در پایان روزی که دوست داشتید برآورده می شود.



آنها معتقدند دلای لاما راست گوست و اگر کسی به این موضوع اعتقاد ندارد کافی

است این پیام را به 5 نفر بدهد تا درستی آنرا درک کندچرا که بزودی برایش یک

اتفاق جالب و شگفت انگیز رخ خواهد داد


تبتی ها عقیده دارند این پیام را نباید بدور انداخت.



آنها عقیده دارند فرشته عجایب موسوم به مانترا از دستان دارنده این پیام پس از انتخاب یک آرزو خواسته او را براورده میکند

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۴ ، ۲۰:۵۲
دوشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۳۱ ب.ظ

کوییز انگلیسی 36

سوالی در مورد زمان فعل! 


I ______ my homework. What should I do now?


1. did

2. have done

3. will do

4. do


جواب درست کدام است؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۴ ، ۲۰:۳۱
دوشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۲۰ ب.ظ

بیکران نگاه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۴ ، ۲۰:۲۰
دوشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۱۷ ق.ظ

مهم نیست

اینکه غم دنیا به دلم هست مهم نیست

دنیا شده یک کوچه بن بست مهم نیست


تا اینکه مرا خورد کند سنگ زمانه 

با بخت بد من شده هم دست مهم نیست


در جام من آن جرعه کمیاب نباشد 

تا دل شود از مزه ی آن مست مهم نیست


قلبی که به صدوصله زدن می طپد اکنون

از شدت این فاصله بشکست مهم نیست


ازچشم حسودان وبخیلان بگریزم

یا طعمه این طایفه پست مهم نیست


تنهاتو مهمی که فقط با تو بمانم

غیر از تو اگر فاصله ای هست مهم نیست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۴ ، ۰۰:۱۷
يكشنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۴، ۰۵:۴۰ ب.ظ

کوییز انگلیسی 35

_____ his illness, John continued to play rugby.


1. Despite

2. Although

3. Even though

4. if


جواب درست کدام است؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۴ ، ۱۷:۴۰